بابائه داشت دخترش رو از آبخوری پارک آب میداد ... روی آبخوری یه مربع سبز کشیده بود یه تیک سبز وسطش !!! بعد یهو از زنش پرسید : اصا" این آب خوردنیه ؟
مامانه یه نگاه به آبخوری کرد گفت : یه تیک روش زده، حتما خوردنیه ...
ما به کی دل خوش کردیم ... ؟!؟!؟؟!؟
------------------------------------------------------------------------------------
کم کم دیگه بریم تو فاز خدافظ شما و اینا ... باس بشینم بخونم ... با این سبک درس خوندن من تو دانشگاه شریف که هیچی ... تو سرویس بهداشتی دانشگاه زاهدان هم راهم نمیدن ... شوخی نیس ... همه رویاهامه ... چیزایی که 17 سال تو مغزم بود حالا باس بشه مسیرم ... !!
-------------------------------------------------------------------------------------
عشق یه کوهه ... نفرت یه دره ... وسطشون یه جاده به باریکی تار موئه ... بعضی وقتا باید روی اون جاده حرکت کنی ، که یهو از اوج عشق پرت نشی تو عمق نفره ...اگه حواست به اون تار مو نباشه ... میشی مثل این دخترای 14-15 ساله که یهو شکست عشقی میخورن بعد میگن دیه عشق وجود نداره و عشق و مرده و از این خزئبلات ... هرکسی اونقدر باهوش نیست که اون تار مو رو پیدا کنه و روی قدم برداره ... !!!
پ.ن1: یه چیزایی هست که فقط آینه میدونه ...
پ.ن2: رفیقک اومد !
پ.ن3: اینجا بود که فهمیدم همه چیز خیلی پیچیده تر از اینه که فکرش رو بکنم ... !!!
تو خدافس ، من سلام!
اولین کامنت پس از بازگشت ، برو عشق کن! :D
بعضیا از ترس همون تار ِ موئه ، هیچوقت دستشونو رو نمیکنن پسر! :)
یه وقتایی باید اون مو رو حتی شونه کرد .
http://igw.blogsky.com/1387/09/18/post-73/
:)
پیدا کردن اون تار مو، خیلیم به هوش بستگی نداره. بستگی به طرفت هم داره اگه طرفی اصولا در کار باشه :|
+لایک پ.ن1
پ.ن: ب خودت دل خوش کن ...