خط شکن ...

چرا نمیشه به دختر ها نگاه کرد ؟ چرا نمیشه بی حجاب رفت جلوی نامحرم ؟ چرا نمیشه پاها رو جلو بزرگترا دراز کرد ؟ چرا به عنوان یک دختر نباید بدنت در اختیار دوست پسرت بذاری ؟ یا چرا به عنوان یک پسر نباید با همنوع خودت ارتباط داشته باشی به جرم اینکه همجنست نیست ؟ چرا وقتی داری با مدیر مدرسه حرف میزنی باید سرت رو بندازی پائین ؟ چرا .. 

چرا .. چرا ؟ ... چرا نباید لیوان ها رو شکست ؟


« چون پدران ما به ما اموخته اند مراقب لیوان ها باشیم ، و مراقب بدن هامان ! »

  • پائولو کوئلیو

تا حالا فکر کردین هیچکدوم از کارایی که در روز میکنید منطقی نیست ؟ تا حالا دقت کردین خودتون هم نمیدونید چرا اینکار رو میکنید ؟ براتون سوال میشه ؟ میرید میپرسید : بابا ، مامان ، معلم ، بزرگتر ، کوچیکتر ! آخه چرا ؟ اما نکته ای که جلب توجه میکنه اینه که همونایی که این قوانین رو براتون وضع کردن و از روزی که دست راست و چپتون رو تشخیص دادین اینا رو توش گوشتون خوندن خودشون هم نمیدونن فلسفه این قوانینشون چیه !


بیاین یه ذره فکر کنید ! اونوقت میفهمین همه اونایی که ما بیفرهنگ خطابشون میکنیم یا به جرم جنون زنجیر بی عدالتی خودمون رو به تنشون میبندیم عاقل تر از ما بودن ! و اینکه رها باشید ... سعی کنید به هیچ چیزی پایبند نشید ! این یعنی یک زندگی موفق !


پایبندی به هر چیزی : فرهنگ ، عرف ، اشخاص ، ادیان حتی اجسام احمقانه است چون دست و پای انسان رو میبنده ! ...


حصار ها رو پاره کنید ! خط ها رو بکشنید. خط شکن بودن همیشه هم بد نیست ...

نظرات 8 + ارسال نظر
بهار سه‌شنبه 30 مهر 1387 ساعت 04:25 ب.ظ http://www.mekebi93.blogfa.com

فکر من فردا نیست ، همه حادثه زندگی ام امروز است !
جمله ی قوی و عالیه!
مرسی که اومدی!

ژاله سه‌شنبه 30 مهر 1387 ساعت 04:01 ب.ظ http://busy.blogsky.com/

احسند احسند احسند احسند...

طلا جمعه 26 مهر 1387 ساعت 08:03 ب.ظ http://an-sooye-donya.blogfa.com

سلام
سهراب باید یک حقیقتیو بیان کنم...میدونی....از طرز فکرت خیلی خوشم میاد...چون بر خلاف اون چیزی که نشون میدی خیلی بیشتر از هم سن هات یا حتی مسن تر از خودت هم میفهمی....تو دچار عرفانی شدی که خیلی ها برای دست یافتن به اون خودکشی میکنن ولی لایق دست یافتن به اون نیستن.....طرز فکرت خیلی قشنگه....خط شکن بودن همیشه بد نیست....درسته همیشه بد نیست و خیلی وقت ها به آدم کمک میکنه تا به خودش برسه
تو با حرف زدنت اینو نشون میدی که به طور حتم خودتو پیدا کردی.....من اینو برداشت میکنم....و این خیلی قشنگه....
(من حقیقتیو گفتم که فکر میکنم درسته!!!)

امین دوشنبه 22 مهر 1387 ساعت 10:31 ب.ظ http://my-neveshte.blogsky.com/

می خواستم بدونی خوندم . :دی

امین دوشنبه 22 مهر 1387 ساعت 10:24 ب.ظ http://my-neveshte.blogsky.com/

ببین سهراب ... نمی شه آدم بی قید و بند باشه . شاید بگی چرا مگه چی می شه ؟ ولی خب ، این نظمه که به هر چیزی معنا می بخشه . نمی دونم می دونی یا نه یه نظریه فیزیکی هست که می گه بین هر بی نظمی هم نظمی هست .
اگر قرار باشه احترام به بزرگتر گذاشته نشه ( منظورم دراز کردن پاها نیس ) هرج و مرج در پیش داره ... مخصوصا در جهانی که قوانین چه بخواهیم چه نخوهیم در اون هست و تو نمی تونی بری بزنی توی گوش یه سرهنگ مثلا

یا هر جایی نسبت به فرهنگ خودشون مثلا اینکه بی بند باری در ایران رایج نیست و باعث انگشت نما شدن در جامعه می شه . اگر هم رایج باشه شاید کار نادرستی رایج شده باشه بستگی به تصمیم خود فرد داره و اینا دیگه چی بگم ؟

خب ، چقدر حرف زدم هانjavascript:void(0);
S007

شیرین دوشنبه 22 مهر 1387 ساعت 08:42 ب.ظ http://sz1.blogfa.com

سلام دوست خوبم
مطلب بسیار جالب و تفکر برانگیزی بود. راستی راستی ما جواب خیلی از چراهای ذهنمون رو نمی دومیم.
شاد و پیروز باشید

سعید دوشنبه 22 مهر 1387 ساعت 08:09 ب.ظ http://spring-boy.blogfa.com/

سخن نو ار که نو را حلاوتی است دگر
بوقی تو این رو خودت نوشتی؟
کلا میخواستی بگی کتاب میخونی؟
باب اینا یعنی احترام به بزرگتر! متوجه شدی؟
اگه نه که بی خیال تا این سانو سال رسیدی دیگه متوجه نمیشی[:S072:]

مهران یکشنبه 21 مهر 1387 ساعت 11:54 ب.ظ http://taktree.blogfa.com

قبول ندارم.. خط شکن بودن همیشه بد نیست ولی همیشه هم خوب نیست..

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.